دسته : مدیریت
فرمت فایل : word
حجم فایل : 245 KB
تعداد صفحات : 124
بازدیدها : 502
برچسبها : سبک مدیریت سبک رهبری مشارکت کارکنان
مبلغ : 9000 تومان
خرید این فایلرابطه سبک مدیریت با مشارکت کارکنان
مدیریت، مجموعه فرایندهایی است که از طریق آنها منابع انسانی و عادی مناسب و مورد لزوم فراهم می شود و از طریق نفوذ بر رفتار افراد در جهت تحقق اهداف سازمان اثربخش می گردد. پایان نامه حاضر نیز بررسی رابطه سبک مدیریت با مشارکت کارکنان سازمانهای دولتی میباشد که جامعه آماری را مدیران از جمله مدیران ارشد،میانی و سرپرستان و روسای ادارت و کارشناسان مسئول و کارشناسان می باشد. در این پژوهش نمونه 21 نفر از این افراد می باشد. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی پیرسون و تی برای دو گروه مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داده است که سبک رهبری در مشارکت کارکنان کارکنان تاثیر ندارد و با بالا رفتن نمرات سبک رهبری نمرات مشارکت کارکنان بالا رفته است و مشارکت کارکنان بالاتر گزارش شده است یعنی سبک رهبری رابطه مدار مشارکت کارکنان بالاتری را در بر دارد.
شاید یکی از مهم ترین فعالیتها در زندگی اجتماعی بشر امروز را بتوان مدیریت دانست. در عصر حاضر به مدد این فعالیت است که مأموریتها و اهداف سازمانها تحقق می یابند، از منابع و امکانات موجود بهره برداری می شود و توانایی و استعداد انسانها از قوه و به فعل در می آید. مدیران در انجام وظایف خود فرایندی را دنبال می کنند که شامل اجزایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل، انگیزش، ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری است.
مجموعه این فعالیتهاست که مدیریت را شکل می دهد و هماهنگی و نیل به هدف ها را میسر می سازد.
رهبری یکی از جنبه های بسیار با اهمیت مدیریت است و رهبر کسی است که از نظر عاطفی نیز در زندگی پیروان خود اثر می گذارد.، به طوری که حتی تأیید یا عدم تأیید او بر عزت نفس و بهزیستی آنها تأثیرگذار است.صرف نظر از عوامل مختلف که بر عملکرد تأثیر دارد، به طور کلی کارکنانی که نگرش مثبتی نسبت به کارشان دارند سطح عملکرد آنها بالاتر است، تحقیقات نشان می دهد که این ارتباط برای مشاغل سطوح بالاتر و مشاغل تخصصی و مدیریتی شدیدتر است. هیچ تردیدی نیست که موفقیت هر سازمان یا گروه در درون سازمان تا حد زیادی به شایستگی رهبر بستگی دارد. رهبران موفق همواره در پی ایجاد تحول اند و می کوشندتا از موفقیتها بیشترین استفاده را ببرند در زیردستان و پیروان خود ایجاد انگیزش می کنند تا بازدهی خود را بالاتر ببرند، اشتباهات را اصلاح می کنند و سازمان را در جهت اهدافش سوق می دهند.
مدیریت مشارکتی پدیده ای است ذهنی و فرهنگی که باعث می شود کارکنان بی انگیزه و نظاره گر، به کارهای گروهی کشیده شوند و احساس مسئولیت نمایند. این شیوه باعث ارتقای میزان بهره وری، ابتکار، انضباط، تقلیل تنش ها و شکایات، افزایش تحرک، اجتناب از جزئی نگری، تصمیم گیری جمعی، انعطاف پذیری، جلوگیری از خودبینی و خودکامگی، مردم سالاری، رشد شخصیت و... می گردد.
تمامی این نکات در صورتی عملی است که اهداف سازمان روشن باشد، تقسیم کار انجام شود، از مهارت ها و تجربه های کارکنان به صورت مناسب استفاده شود، آموزش های مناسب به کارکنان داده شود، امنیت شغلی وجود داشته باشد، جو اعتماد برقرار باشد، عوامل تشویقی به صورت بی طرفانه اجرا گردد، وضعیت کاری و معیشتی کارکنان مطلوب باشد، کارکنان به بلوغ کاری و روانی رسیده باشند، زمان مناسب و مکان مناسب و شغل مناسب در دسترس باشد، سازمان بتواند از نظر مالی هزینه کارکردهای موجود را تقبل و اجرا نماید.
همچنین شناسایی نیروهای با استعداد، ایجاد فضای اخلاص و تعهد، سهیم شدن کارکنان در بهره وری، ایجاد انگیزه با عوامل تشویقی و تنبیهی، برقراری ارتباطات سالم سازمانی، انجام امور اداری و دیوانی در اسرع وقت با رایانه ای نمودن امور جاری (اتوماسیون)، جزء پیش نیازهای مشارکت بوده و لازم است استانداردهای بنیادین برای اجرای امور کاری تعریف گردد. ضرورت دارد که سلسله مراتب اداری از مدیریت عالی به مدیریت میانی و پرسنل رعایت گردد و ارتباطات از فرد به فرد و از گروه به گروه تحول یابد.
یکی از پیش شرط های اجرای امور سازمان به صورت مشارکتی، شناسایی و تعریف ساختار مشخص سازمانی است، تا بر اساس آن بتوان اقدام به پیاده نمودن اهداف سازمانی نمود.
نحوه طرز برخورد و تلقی کارکنان عامل اصلی رسیدن به اهداف سازمانی است، پس مدیران باید طوری برخورد نمایند که کارکنان خود را شریک در کارها بدانند و آرام و بی دغدغه و البته مبتکرانه به بالا بردن کیفیت کار بیندیشند.
مهم ترین عنصر بالا بردن فرآیند کارها تشویق و تنبیه به موقع کارکنان، استفاده مناسب از نظرات آنان در خصوص ایجاد شعار نوین برای بهبود کیفیت کارهاست.
دخالت کمتر مدیریت در امور جاری، اجازه دادن به کارکنان در انجام امور با اعتماد به آنها، ایجاد تعهد در میان پرسنل جهت انجام کارها و سهیم نمودن کارکنان در منافع سازمان، موجب تسریع در رسیدن به اهداف سازمان می گردد.
مدیر مدرن می تواند با آموزش دادن مستمر و فراگیر، ممیزی روند امور، اطلاع رسانی به موقع، و فرهنگ سازی مناسب جهت کارکنان خود، به موفقیت در رسیدن به اهداف اساسی سازمان امیدوار باشد.
در ضمن باید زیرساخت های سازمان طوری طراحی شود تا باعث دگرگونی مثبت در سازمان شده و از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مبدل شود.
بنابراین در مدیریت مدرن، مشارکت کارکنان یعنی سهیم نمودن آنان در منافع و اهداف سازمانی که زمینه ساز هوشیاری و فعالیتِ با طیب خاطر پرسنل جهت نیل به اهداف می گردد.
تعاریف عملیاتی
مدیریت فرآیند طراحی و حفظ محیطی است که در آن افراد به صورت گروهی به نحوی کارآمد، اهداف منتخبی را برآورده می سازند.
مدیریت عبارت است از هنر کشف استعدادها و فرآیندها تجهیز، تنظیم و هدایت نیروها در جهت اهداف سازمانی.
رهبر با ارائه تصویری از آینده، مسیر را مشخص می کند سپس با توجه به این دیدگاه و ارتباطی که با آن برقرار می کند افراد را هماهنگ می نماید و به آنها الهام می بخشد تا هر مشکل یا معمایی را که بر سر راهشان قرار دارد حل کنند یا از میان بردارند.
سازمان عبارت است از گروهی متشکل از دو یا چند نفر که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده برای نیل به اهداف گروهی با یکدیگر همکاری می کنند.
در لغت نامه دهخدا اینگونه تعریف شده است:
(دهخدا مشارکت را معادل شرکت کردن و انباری کردن دانسته است)
به بیان دیگر مشارکت را عمل اجتماعی، مسئولیت و تعهد خود در گروه می دانند و در این بیان بر چند نکته تأکید شده است
الف : حضور مردم و پذیرش نقش و مسئولیت در جامعه
ب : دخالت افراد باید تأثیرگذار و محسوس باشد
ج : مشارکت در جامعه جدید یک فرایند اکتسابی است، یعنی باید آنرا آموخت و با نوع رفتار و ارزش های متناسب با آن اشاره کرد و توان و قابلیت های بکارگیری آنها را در افراد جامعه بوجود آورد.بنابراین ایجاد و گسترش مشارکت نیازمند آموزش و کار ترویجی و فرهنگی در جامعه است هدف آموزش برای ریشه دار کردن مشارکت باید ایجاد اعتقاد و باور مردم به ضرورت مشارکت در امور خود باشد.باید ارزش های موافق با مشارکت را تقویت و باورهای مخالف با آن را حذف کند.مشارکت در جامعه جدید نیازمند خلاقیت و زایندگی یهنی و عملی جامعه و افراد است و آن خود نیز به تقویت و تحکیم و تعمیق خلاقیت کمک می کند.
مدیریت رابطه مدار و وظیفه مدار : در مدیریت به سبک وظیفه مداری و رابطه مداری قوی، فرد با گرایش زیاد مدیر به وظیفه مداری و نیز گرایش زیاد به رابطه مداری به طور هم زمان یعنی مدیریت تیمی توصیف می شود. مدیری که این سبک را در شرایط مناسب به کار گیرد، مدیر مجری نام می گیرد و در صورتی که در شرایط نامناسب استفاده شود مدیر سازش کار نامیده می شود. این سبک مدیران خواهان تلفیق کردن هدف های کارمندان، تشریک مساعی، تعاون و مشارکت در کار، اهمیت دادن به مشارکت همگانی در اهداف جمعی و مسوولیت ها، علاقه مند به ایجاد انگیزه در افراد و اعتلای روحیه مشاوره در کارکنان هستند.
در مدیریت به سبک وظیفه مداری و رابطه مداری ضعیف، فرد با حداقل گرایش به وظیفه مداری و نیز حداقل گرایش به رابطه مداری توصیف می شود.
مشارکت participation به معنای مردم سالاری یکی از میراث های کهن یونان باستان است که پس از یک فراموشی طولانی، در عصر حاضر در اندیشه های آدام اسمیت با عنوان "نیرومند کردن و قدرت بخشیدن" دگرباره شکل گرفته است و در هیات "واگذاری قدرت به مردمان" در جامعه متولد گردیده و در جوامع مختلف روزهای رو به رشد و پویایی خود را طی میکند.
اگر چه نظام سیاسی کشورهای باختری از دویست سال پیش همیشه رد پایی از مشارکت را در جامعه خود دیده اند اما هنوز سازکارهای ضروری برای معنی دار کردن مشارکت مردم آنچنان که باید پدید نیامده و مردم هنوز هم در سرنوشت خویش دخالتی آگاهانه نداشته و ندارند. طبیعی است که در جوامعی که ساختار مدیریتی آنها هنوز هم بوی عصر پدر سالاری میدهد و بسیاری از بایدهای ابتدایی علم مدیریت از جمله ی ناشناخته هاست، اصل مدیریت مشارکتی هر لحظه هزاران بار، با تیغ تیز جهالت قربانی میشود. بنابراین در چنین شرایطی ابتدا باید در انتخاب مدیران متخصص و باتجربه توان و انر ژی خود را صرف نمود و بعد به فرهنگ سازی در زمینه مشارکت سازمان ها پرداخت.
در جوامعی که مدیران بدون اینکه حتی الفبای مدیریت را آموخته باشند عنوان مدیر می یابند طبیعی است که توانمدیهایشان کمتر از مسئولیتشان است و در چنین شرایطی گاه مدیر تنها به سرگرم کردن خویش می پردازد و بسیاری از ناکامیها و سر خوردگیهای گذشته اش را دنبال میکند و هیچ جایی برای انتقاد باقی نمی ماند زیرا که تفکر در این است که مدیریت تنها یک هنر است، در حلیکه هنر درست بعد از دانستن و دانستن از به کار بستن آغاز میشود.
از طرفی مدیریت مشارکتی حاکی از مشارکت کارکنان در وظایف خاص مدیریت است که عبارتند از برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، هدایت و رهبری و کنترل و نظارت. وظیفه برنامه ریزی در راس وظایف خاص مدیریت قرار دارد و جوهره برنامه ریزی تصمیم گیری است پس اصلیترین و واقعی ترین مشارکت، شرکت و نفوذ کارکنان در تصمیم گیریهای سازمانی است....
مقدمه
بیان مسئله
بیان فرضیه
ضرورت واهمیت تحقیق
تعاریف عملیاتی
رهبری
تئوری اسنادی رهبری
تئوری رهبری فره مند
الگوی فیدلر
سازش شغلی:
انگیزش کارکنان
نظریه های انگیزش
نظریه های محتوایی:
بنظریه های فرآیندی
نظریه برابری
نظریه انتظار
تئوری اسناد
مشارکت کارکنان
معانی مشارکت
الف) درگیری ذهنی و عاطفی
ب) یاری دادن
ج) پذیرش مسئولیت
روشهای ابتدایی برای مشارکت دادن افراد
تقسیم اطلاعات
بازخورد بررسی
سیستم های پیشنهاد
روش گروهی اسمی
پیامدهای مثبت مدیریت مشارکتی
راه بندهای مشارکت
راه بندهای فرهنگی
راه بندهای سازمانی
گامهایی در جهت دستیابی به برتری
مدیر همانند آموزگار
مدیر همانند سازنده تیم
مدیر به عنوان شریک
مدیر چگونه می تواند با دیگر کارکنان مشارکت داشته باشد
استفاده از تغییرات
رهنمودهایی برای به کارگیری مدیریت مشارکتی
روش تحقیق
قلمرو تحقیق:
نمونه و جامعه آماری و روش نمونه گیری
جامعه آماری
نمونه آماری
روش یا روشهای نمونه گیری
ابزار جمع آوری اطلاعات
روایی وپایایی
تجزیه و تحلیل داده ها
آمار توصیفی
آمار استنباطی
بررسی پایایی پرسشنامه
بحث و نتیجه گیری
پیشنهادات کاربردی
پیشنهادات پژوهشی
محدودیت ها
فهرست منابع